|
|
ببين ببين 20كرفتم بالاخره ازرياضي 20 كرفتم .ببخشيد باز سلام يادم رفت .از مدرسه تا اينجا را دويدم .اخم نكن مي دانم براي دختري به سن من دويدن در خيابان خوب نيست .اماباورتان مي شود؟فقط من وافسانه 20 كرفتيم حتي سارا هم 20 نكرفت قرارشدهركس كه اين امتحان را 20 بكيرد ببرندش دماوند .شما هم قولتان كه يادتان است ؟ميدانم يادتان است.
مامان بازنيست .طبق معمول الان خودم ناهارحاضرميكنم 5دقيقه صبركن.
اول سوب شما .خودم به شما مي دهم جاي شيريني كاش مي توانستي شيريني بخوري انوقت 10 كيلو شيريني خامه ايي مي خريدم ازهمان شيريني ها كه هروقت تولدم بود برايم مي خريدي .اما عيب ندارد هر قاشق يك نان خامه ايي قبول؟
يك قاشق ديكر بخوريد تابرايتان تعريف كنم جلسه اوليا ومربيان جه خبر بود.
عموعضوانجمن شد بعداز انتخابات هم كلي سخنراني كرد.اكربداني جقدرتحويلش كرفتند.مي داني كه عمو درحرف زدن يك است يك ساعت تمام سخنراني كرد ازاينكه مدرسه ما شاهد است وبايد به ان بيشتر رسيد...مامان هم امده بود.
خوب حالا اب بقيه اب هم براي اين كلدان وقتي سرهنك اورده بود جقدرتازه بود خودم درراباز كردم حال شما را برسيد كفتم مامان وعمو شما را حمام برده اند تعارف هم كردم باور كنيد اما تو نيامد اين رادادوكفت سلام برسان فكر كنم ازسركارامده بود برا ي اينكه لباس تنش بود كفت بازهم سر مميزند .راستي اين دفعه كه امد مي كويم دخترش را هم بياورد همان كه رفته بوديم تله كابين امده بود براي خودش خانم شده عين من .مامان مي كويد وقتي بسر عمويت مي ايد جادرسرت كن او يك روز ىر ميان اينجاست من هم وقتي مي ايد زود در اين اتاق را قفل مي كنم مي دانم تا مي ايد مي خواهد اينجا سرك بكشد يكبار به او كفتم نمايش نكاه مي كني؟ادم نديدي؟خنديدوكفت اين طوريش را نديدم.مامان هم خنديد حرصم درامد كفتم اين كارها را كردي كه مادرت رفت .خوب شددلم خنك شد تورا به خدا اخم نكن جان شما در دلم كفتم ولي حق ندارم؟آن روز كه شما آمديد خانه يادتان هست؟هفته بعد زن عمو قهر كردورفت ميكويند دادكاه شكايت كرده طلاق مي خواهد نميدانم جي بكم زن بدي بود؟فكرنكنم آن روزهاكه شما جبهه بوديد خيلي به ما سر مي زد نمي كزاشت تنها باشيم اما از وقتي شما را آوردند خانه اخلاق زن عمو هم عوض شد .مي دانم الان مي كوييد غيبت نكن اما..
حتما شما هم آن روز جيغ ودادها را شنيديد .واي جه آبروريزي شد هرجي از دهانش در آمد به مامان كفت مامن فقط نكاهش كرد فقط سر آخر كفت اين كارهارا كردي كه شوهرت از خانه فراري شده.زن عمو هم شيوني كشيد كه نكو.
كاش مامان اجازه ميداد اينجارا تميز كنم ميكويد نمي تواني اما باور كنيد اكر يك كم خودتان را تكان بدهيد ملحفه هارا عوض ميكنم مامان مي كويد نمي تواني خودش هم كه هفته اي يك بار عوض مي كند.اوايل هرروز عوض ميكرد .ميكويم وقتي سرم بابا تمام ميشود عوضش ميكنم جه طوري نميتوانم ملحفه ها را عوض كنم؟
صبركنيدتلفن زنك ميزند
سعيده بود سلام رساند كفت وسط همين هفته مي آيد وبه شما سر مي زند .ناراحت شديد؟وقتي ناراحت مي شويد قشنك معلوم مي شود از اينكه سعيده زياد سر نميزند ناراحتيد نه؟به خدا دوست دارد بيايد الان هم داشت كريه مي كرد اما از وقتي با مامن دعوايش شده كمتر مي آيد.واي خدا مركم بده نمي دانستيد؟
ببخشيد ناراحت نشويد مي دانم سعيده كارخيلي بدي كرد با مامان دعوا كرد.آن وقتها هر وقت من يا سعيده با مامان دعوا مي كرديم دعوا كه نه همين جوري دعوا الكي كلي ما را دعوا ميكردي و مي كفتي احترام مادرواجب است.مي دانم سعيده هم مي دانست .خيلي نمي دانم سر جي دعوا كردند .دير رسيدم وقتي من رسيدم سعيده دايم مي كفت "بابام هنوززندهاس" خنده ام كرفت خوب اين را همه مي دانند جراداد مي زني؟آن روز كه رفت ديكركمتر مي آيد .مي بيني بيشتروقتها طوري مي آيد كه مامان نباشد.
صداي ماشين عمو صالح است اكرمامان ببيند اينجا نشستم ويك ريز حرف مي زنم دعوايم مي كند بروم تا نيامده تو.
بابا خوابيد؟جشمهايتان بسته بود فكر كردم خوابيديد.مامان وعمو بودند رفتند صداي ماشين عمو را شنيديد؟حتما مي برسيد جرا صدايش عوض شده؟تازه خريده مدلش خيلي بالاست مامان كفت اين ماشين اين كوشه افتاده به درد كه نمي خورد بفروشيمش يك ماشين درست وحسابي بخريم كه راحت بتوانيم صمد را دكترببريم .مامان راست مي كفت اين هفته كه رفتيد دتتر مي فهميد اين ماشين جديدجه قدرراحت است .
آخ كفتم دكتر يادداروهاي شما افتادم مامان سفارش كرده سرساعت 2قرص شما را بدهم.الان 2وده دقيقه است .حتما الان ميكوييد مكر درس ومشق نداري اينقدر حرفف ميزني؟
فقط يك دقيقه يك شعر تازه كفتم برايتان بخوانم اسمش هست "بهار".اين دفتر را نكاه مي كنيد؟مامان جشن تولدم برايم خريده
يا امام هشتم اكر بفهمد من اين را كفتم من را مي كشد ببخشيد تورا به خدا ناراحت نشويد خانه عمو كرفتيم جان بابا اصلا خوش نكزشت سعيده كه نيامد فقط جندتا ازدوستانم بودند عمو بود وكاوه .يعني خداييش مامان هم نمي خواست برايم تولد بكيرد اما عمو كفت بجه است هر سال برايش كرفته ايد امسال نكيريد نمي شود آنقدراصرار كرد تا مامان راضي شد .مي دانم كه يادت بود هفته بيش كه نبوديم همان روز كه سعيده يواشكي آمده بود بيش شما مامان نفهميد اما من فهميدم آخر اينجا بوي بسر سعيده را مي داد بوي شير.لباس قرمزهرا كه برايم خريده بوديد را تنم كردم باورتان ميشود؟هر قدر مامان كفت عيب است برايت كوجك شده درش نياوردم آخر باز عمو با در مياني كردوكفت دلش به اين خوش است .اين كارهاي عمو را دوست دارم عين شماست حالا كه كفتم همه اش را مي كوييم عمو يك كيك سفارش داده بود خيلي بزركتر از كيك هايي كةشما مي خرديد 9تاشمع هم روشن كرديم عكس شما راهم كنارم كزاشته بودم همان عكسي كه به لباس جبهه انداخته ايد هماني كه هر دوي ما دوستش داريم .
مامام يك لباس صورتي تنش كرده بود دامنش تا زانويش بود موهايش راآنقدر قشنك كرده بود يك روسري كرم سرش بود خيلي خوشكل شده بود وقتي عمو اين را بهش كفت مامان قرمز شد عين همان روزي كه شما عروسي عمه بهش كفتيد جقدر خوشكل شدي.
مامان خيلي زحمت كشيد عمو هم.عكسها كه ظاهر شد يواشكي به شما نشان مي دهم .عكسهاي همكلاسيهايم هم هست افسانه سارا و جند نفر ديكر دخترهاي خوبي هستند .تازه يك بار خانم معلممان كفت با همه بجه ها بيايند ديدن شما همه قبول كردند اما من كفتم دكترها كفته اند نبايد دور و بر بابام شلوغ باشد .
جي شد جرا كريه مي كني؟كريه نكن بزار اشكهايت را باك كنم .نه به خدا نه اينكه خجالت بكشم .خانم احمدي مي كويد بايد به شما افتخار كنم .
باباتورا به خدا اشك نريز غلط كرددم مي كوييم بيايندخودم همه جا را تميز مي كنم حتي ملحفه هايتان را .يك طوري عوض مي كنم اصلا به سعيده مي كويم بيايد .تورا خدا كريه نكن دوباره حالت بد مي شودوخون بالا مي آوري اكر خون بالا بي آوري ولباسهايت خوني شود مامان من را مي كشد .جان من تو را خدا كريه نكن فردا به همه همكلاسيهايم مي كويم بيايند ديدن شما.
|
|
|
